هوش مصنوعی: این متن شعری است که در آن مرگ خواجه سنایی توصیف شده و به ارزش و جایگاه او در جهان اشاره می‌شود. شعر بیان می‌کند که او مانند کاه یا آب نبود که به سادگی از بین برود، بلکه گنجی ارزشمند بود که دو جهان را می‌شمرد. پس از مرگ، جسم او به خاک بازگشت و جانش به آسمان‌ها پرواز کرد. همچنین، شعر به وحدت انسان‌ها در سفر زندگی و بازگشت هر کس به خانه خود اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، موضوع مرگ و زندگی و مفاهیم انتزاعی موجود در شعر نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد که معمولاً در سنین بالاتر حاصل می‌شود.

غزل شمارهٔ ۹۹۶

گفت کسی خواجه سَنایی بِمُرد
مرگِ چُنین خواجه نه کاری‌ست خُرد

کاه نَبود او که به بادی پَرید
آب نَبود او که به سَرما فَسُرد

شانه نَبود او که به مویی شِکَست
دانه نَبود او که زمینَشْ فَشُرد

گنجِ زَری بود دَرین خاکْدان
کو دو جهان را به جُوی می‌شِمُرد

قالَبِ خاکیْ سویِ خاکی فَکَنْد
جانِ خِرَد سویِ سَماوات بُرد

جانِ دُوُم را که نَدانَند خَلْق
مَغْلَطه گوییم به جانان سِپُرد

صافْ درآمیخت به دُردیِّ میْ
بر سَرِ خُم رفت جُدا شُد زِ دُرد

در سَفَر اُفْتَند به هم ای عزیز
مَرغَزی و رازی و رومیّ و کُرد

خانه خود بازرَوَد هر یکی
اَطْلَس کِی باشد هَمتایِ بُرد؟

خامُش کُن چون نُقَط ایرا مَلَک
نامِ تو از دَفترِ گُفتن سِتُرد
وزن: مفتعلن مفتعلن فاعلن (سریع مطوی مکشوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۹۹۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۹۹۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.