۳۳۲ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۱۰۱۰

مَن رَای دُرًّا تَلالا نُورُهُ وَسطَ الفُواد
بَینَنا وَ بَینَهُ قَبلَ التَّجَلّی اَلفُ واد

جاءَ مَن یُحیی المَواتَ وَ الرَّمیمَ وَ الرَّفات
اَیُّهَا الاَمواتُ قُومُوا وَ ابصِرُوا یَومَ التَّناد

طارَتِ الکُتبُ الکِرامُ مِن کِرامٍ کاتِبین
اَیقِظُوا من غَفلَهٍ ثُمَّ انشُرُوا لِلاجهتِاد

جاءَ نا میزانُنا کَی تَختَبِر اَوزانَنا
رَبَّنَا اصلِح شَانَنا اوجُد بِه عَفوٍ یا جَواد

اضحَکوا بَعدَ البُکا یا نِعمَ هذَ المُشتَکا
قَد خَرجتُم مِن حِجابٍ وَ انتَبَهتُم مِن رُقاد

پارسی گوییم شاها آگَهی خود از فُواد
ماهِ تو تابَنده باد و دولتَت پاینده باد

هر مَلولی که تو را دید و خوش و تازه نَشُد
آبِ نابَش تیره باد و آتشَش بادا رَماد

خوابناکی که صَباحَت دید وز جا بَرنَجَست
چَشمِ بَختَش خُفته بادا تا اِلی یَومِ المَعاد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۰۰۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۰۱۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.