۳۵۱ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۱۰۱۴

حَکَمَ البَینُ بِمَوتی وَ عَمَد
رَضیَ الصَّدُ بِحَینی وَ قَصَد

فَتَح الدَّهرُ عُیُونَ حَسَدٍ
فَرَ آنی بِفِناکُم وَ حَسَد

یُهرِقُ العِشقِ دِماءً حُقِنَت
لَیسَ لِلعِشقِ قَریبٌ وَ وَلَد

لکِنِ المَوتُ حَیاهٌ لَکُمَ
لکِنِ الفَقرُ غَناءٌ وَ رَغَد

سافِرُوا فی سُبُل العِشقِ مَعی
لا تَخافُنَّ ضَلالًا وَ رَصَد

لا یَهُولَنَّکُمُ بُعدُکُمُ
دُونَکُم وَفدَ وِصالٍ وَ مَدَد

فَنَسیمُ طَرَبٍ اَولُهَمٌ
یَهَبُ السالِکَ حَولًا وَ جَلَد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۰۱۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۰۱۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.