هوش مصنوعی: این متن به توصیف حالات روحی و معنوی گروهی از افراد می‌پردازد که در عین بی‌دلی و بی‌پایی، از نظر معنوی بسیار بالاتر و پاک‌تر از دیگران هستند. آن‌ها در عین بی‌پردگی و بی‌پوششی، دل‌هایشان تسلیم حکم الهی است و از نظر معنوی بسیار آزاد و راد هستند. این افراد در عین سختی‌ها و مشکلات، همچون گل در میان خارها و همچون سحر در شب، روشن و پاک باقی می‌مانند. متن با اشاره به مستی معنوی و رهایی از خیر و شر به پایان می‌رسد.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیهات پیچیده ممکن است برای خوانندگان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۱۰۱۸

رو چَشمِ جان را بَرگُشا، در بی‌دلان اَنْدَرنِگَر
قومی چو دلْ زیر و زَبَر، قومی چو جانْ بی‌پا و سَر

بی‌کَسْب و بی‌کوشش همه، چون دیگْ در جوشِش همه
بی پَرده و پوشِش همه، دلْ پیشِ حُکْمَش چون سِپَر

از باغ و گُلْ دِلْشادتَر، وَزْ سَروْ هم آزادتَر
وَزْ عقل و دانشْ رادتَر، وَزْ آبِ حیوانْ پاکتَر

چون ذَره‌ها اَندَر هوا، خورشیدْ ایشان را قَبا
بر آب و گِل بِنْهاده پا، وَزْ عینِ دلْ بَرکرده سَر

در موجِ دریاهایِ خون، بُگْذشته بر بالایِ خون
وَزْ موجْ وَزْ غوغایِ خون، دامانِشان ناگَشته تَر

در خارْ لیکِن هَمچو گُل، در حَبْس ولیکِن هَمچو مُل
در آب و گِلْ لیکِن چو دل، در شبْ وَلیکِن چو سَحَر

باری، تو از ارْواحِشان، وَزْ باده و اَقْداحِشان
مَستیْ خوشی از راحِشان، فارغ شُده از خیر و شَر

بس کُن که هر مُرغ ای پسر، خود کِی خورَد اَنْجیرِ تَر؟
شُد طُعْمه طوطیْ شِکَر، وانْ زاغ را چیزی دِگَر
وزن: مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن (رجز مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۰۱۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۰۱۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.