هوش مصنوعی:
این متن شعری است که از مستی و خوشی سخن میگوید و به مفاهیمی مانند عشق، مستی، خاک و رهایی اشاره دارد. شاعر از مستی و خوشی به عنوان راهی برای رهایی از قید و بندها یاد میکند و از خاک به عنوان نمادی از عشق و رهایی یاد میکند. در نهایت، شاعر از خواننده میخواهد تا با چشم عقل به این خرابی و مستی بنگرد و زیبایی آن را درک کند.
رده سنی:
18+
متن شامل مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، اشاره به مستی و خرابی ممکن است برای سنین پایینتر مناسب نباشد.
غزل شمارهٔ ۱۰۵۵
اَنْجیرفروش را چه بهتر
اَنْجیرفُروشی ای برادر
سَرمست زییم مَست میریم
هم مَستْ دَوانْ دَوانْ به مَحْشَر
گَر خاک شویم وگَر بِریزیم
ساقی با ماست بَنده پَرور
خاکَش خوش باد کوست عاشق
خاکَش زِ شرابِ جانْ مُخَمَّر
آن خاکْ شِکوفه کرد یعنی
مَستیم ازین سَر و ازان سَر
مِهْتَر چو خَراب گشت و خوش شُد
خاک است خَرابتَر زِ مِهْتَر
خاکی گشتی چو مَست گشتی
مَلّاحِ تو بَرکَشید لَنْگَر
خود لَنْگَرِ ما گُسَست کُلّی
هر لوحْ جُدا زِ لوحِ دیگر
از بَند و زِ غَرقه بازرَستَند
هر تَخته کَشتی است رَهْبَر
چون خوش نَبُوَد چُنین خَرابی؟
بُگْشایْ دو چَشمِ عقل و بِنْگَر
اَنْجیرفُروشی ای برادر
سَرمست زییم مَست میریم
هم مَستْ دَوانْ دَوانْ به مَحْشَر
گَر خاک شویم وگَر بِریزیم
ساقی با ماست بَنده پَرور
خاکَش خوش باد کوست عاشق
خاکَش زِ شرابِ جانْ مُخَمَّر
آن خاکْ شِکوفه کرد یعنی
مَستیم ازین سَر و ازان سَر
مِهْتَر چو خَراب گشت و خوش شُد
خاک است خَرابتَر زِ مِهْتَر
خاکی گشتی چو مَست گشتی
مَلّاحِ تو بَرکَشید لَنْگَر
خود لَنْگَرِ ما گُسَست کُلّی
هر لوحْ جُدا زِ لوحِ دیگر
از بَند و زِ غَرقه بازرَستَند
هر تَخته کَشتی است رَهْبَر
چون خوش نَبُوَد چُنین خَرابی؟
بُگْشایْ دو چَشمِ عقل و بِنْگَر
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۰۵۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۰۵۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.