۵۵۶ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۱۰۶۷

سَر بَرآوَر ای حَریف و رویِ من بین هَمچو زَر
جانْ سِپَر کردم وَلیکِن تیرْ کَم زَن بر سِپَر

این جِگَر از تیرها شُد هَمچو پُشتِ خارپُشت
رَحْم کردی عشقِ تو گَر عشق را بودی جِگَر

من رَها کردم جِگَر را هرچه خواهد گو بِشو
بر دَهانَم زَن اگر من زین سُخَن گویم دِگَر

بَنده ساقیِّ عشقَم مَست آن دُردیِّ دَرد
گوشه‌‌‌یی سَرمَست خُفتم فارِغَم از خیر و شَر

گَر بیاید غم بگویم آن کِه غَم می‌خورْد رفت
رو به بازار و رَبابی از برایِ من بِخَر
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۰۶۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۰۶۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.