هوش مصنوعی:
این متن شعری عاشقانه و عارفانه است که در آن شاعر از عشق و اشتیاق خود به معشوق و جدایی از او سخن میگوید. او آرزو میکند که در خلوت با معشوق باشد و از او بوسههایی بگیرد. همچنین، شاعر از خطاهای خود در این راه و آرزوی وصال با معشوق صحبت میکند. در نهایت، شاعر از فراق شمس تبریزی و تأثیر آن بر روح و جان خود میگوید.
رده سنی:
16+
این متن حاوی مفاهیم عاشقانه و عارفانه است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از عبارات مانند 'برهنه بیقبایی' ممکن است نیاز به بلوغ فکری و درک مناسب از مفاهیم عشق و عرفان داشته باشد.
غزل شمارهٔ ۱۰۷۰
گَر به خَلْوَت دیدمی او را به جایی سیر سیر
بی رَقیبَش دادمی من بوسههایی سیر سیر
بس خَطاها کردهام دُزدیده لیکِن آرزوست
با لَبِ تُرکِ خَطا روزی خَطایی سیر سیر
تا یکی عِشرَت بِبینَد چَرخ کو هرگز ندید
عِشرَتِ کَدبانوی با کَدخدایی سیر سیر
یک به یک بیگانگان را از میان بیرون کنید
تا کِنارم گیرد آن دَمْ آشنایی سیر سیر
دستِ او گیرم به میدان اَنْدَرآیم پایْ کوب
میزَنَم زان دست با او دست و پایی سیر سیر
ای خوشا روزی که بُگْشایَد قَبا را بَنْد بَند
تا کَشَم او را بِرهنه بیقَبایی سیر سیر
در فِراقِ شَمسِ تبریزی ازان کاهید تَنْ
تا فَزایَد جانها را جانْ فَزایی سیر سیر
بی رَقیبَش دادمی من بوسههایی سیر سیر
بس خَطاها کردهام دُزدیده لیکِن آرزوست
با لَبِ تُرکِ خَطا روزی خَطایی سیر سیر
تا یکی عِشرَت بِبینَد چَرخ کو هرگز ندید
عِشرَتِ کَدبانوی با کَدخدایی سیر سیر
یک به یک بیگانگان را از میان بیرون کنید
تا کِنارم گیرد آن دَمْ آشنایی سیر سیر
دستِ او گیرم به میدان اَنْدَرآیم پایْ کوب
میزَنَم زان دست با او دست و پایی سیر سیر
ای خوشا روزی که بُگْشایَد قَبا را بَنْد بَند
تا کَشَم او را بِرهنه بیقَبایی سیر سیر
در فِراقِ شَمسِ تبریزی ازان کاهید تَنْ
تا فَزایَد جانها را جانْ فَزایی سیر سیر
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۰۶۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۰۷۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.