۴۰۲ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۱۰۷۱

مَعده را پُر کرده‌‌‌یی دوش از خَمیر و از فَطیر
خواب آمد چَشمْ پُر شُد کآنچه می‌جُستی بگیر

بَعدِ پُرخوردن چه آید؟ خوابِ غَفْلَت یا حَدَث
یارِ بادِنْجان چه باشد؟ سِرکِه باشد یا که سیر

سوز اگر از روحْ خواهی خواجه کَم کُن لُقْمه را
گوز اگر مَفْتوح خواهی کاسه را در پیش گیر

ای خدا جانْ را پَذیرا کُن زِ رِزْقِ پاکِ خویش
تا نَمانَد چون سگانْ مُردارِ هر لُقْمه پَذیر

وَقتِ روزه از میانِ دل بَرآیَد ناله زار
بَعدِ خوردن از رَهِ زیرین گُشایَد پَرده زیر
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۰۷۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۰۷۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.