هوش مصنوعی:
این متن به موضوع شادی و غم و رابطهی متقابل آنها میپردازد. شاعر بیان میکند که شادی و غم از هم جدا نیستند و هر یک در پی دیگری میآید. او از خدا میخواهد که او را از هر دو رها کند و در آرامش و بیخبری به سر برد. همچنین، متن به گذرایی و ناپایداری دنیا و امور آن اشاره میکند و از خواننده میخواهد که به این موضوع توجه کند.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آنها نیاز به تجربه و بلوغ فکری دارد. همچنین، استفاده از استعارهها و مفاهیم انتزاعی ممکن است برای مخاطبان جوانتر دشوار باشد.
غزل شمارهٔ ۱۰۷۸
شادییی کان از جهان اَنْدَر دِلَت آید مَخَر
شادییی کان از دِلَت آید زِهی کانِ شِکَر
بازخَر جانِ مرا زین هر دو فَرّاش ای خدا
پَهْلوی اَصْحابِ کَهْفَم خوش بِخُسبان بیخَبَر
سایه شادیست غَم غَم در پِیِ شادی دَوَد
تَرکِ شادی کُن که این دو نَسْکُلَد از هَمدِگَر
در پِیِ روزاست شب وَنْدَر پِیِ شادیست غم
چون بِدیدی روز دان کَزْ شب نَتان کردن حَذَر
تا پِیِ غَم میدَوی شادی پِیِ تو میدَوَد
چون پِیِ شادی رَوی تو غَم بُوَد بر َرهْ گُذَر
یاد میکُن آن نَهنگی را که ما را دَرکَشد
تا نَمانَد فَهم و وَهْم و خوب و زشت و خُشک و تَر
هَمچو شمعِ نَخْل بَنْدان کاتَشَش در خود کَشَد
کاغَذِ پُرنَقْش و صورتْ دَرفُتَد در آب در
شادییی کان از دِلَت آید زِهی کانِ شِکَر
بازخَر جانِ مرا زین هر دو فَرّاش ای خدا
پَهْلوی اَصْحابِ کَهْفَم خوش بِخُسبان بیخَبَر
سایه شادیست غَم غَم در پِیِ شادی دَوَد
تَرکِ شادی کُن که این دو نَسْکُلَد از هَمدِگَر
در پِیِ روزاست شب وَنْدَر پِیِ شادیست غم
چون بِدیدی روز دان کَزْ شب نَتان کردن حَذَر
تا پِیِ غَم میدَوی شادی پِیِ تو میدَوَد
چون پِیِ شادی رَوی تو غَم بُوَد بر َرهْ گُذَر
یاد میکُن آن نَهنگی را که ما را دَرکَشد
تا نَمانَد فَهم و وَهْم و خوب و زشت و خُشک و تَر
هَمچو شمعِ نَخْل بَنْدان کاتَشَش در خود کَشَد
کاغَذِ پُرنَقْش و صورتْ دَرفُتَد در آب در
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۰۷۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۰۷۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.