هوش مصنوعی:
این متن شعری عرفانی است که در آن شاعر از محدودیتهای عقل، فریبهای دل، غرور تن و حجابهای جان سخن میگوید. او عشق را به عنوان راه نجات و رهایی از این محدودیتها معرفی میکند و تأکید میکند که عشق تنها راه رسیدن به حقیقت است. شاعر همچنین به اهمیت فداکاری و شجاعت در راه عشق اشاره میکند و عشق را به عنوان نیرویی قدرتمند و فراتر از عقل و جان توصیف میکند.
رده سنی:
18+
این متن حاوی مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربهی زندگی دارد. مفاهیمی مانند محدودیتهای عقل، فریبهای دل و غرور تن ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد و نیاز به تجربه و تفکر بیشتری دارد.
غزل شمارهٔ ۱۰۸۲
عقلْ بَندِ رَه روان و عاشقان است ای پسر
بَند بِشْکَن رَهْ عِیانْ اَنْدَر عِیان است ای پسر
عقلْ بَند و دلْ فَریب و تَنْ غُرور و جانْ حِجاب
راه ازین جُمله گِرانیها نَهان است ای پسر
چون زِ عقل و جان و دل بَرخاستی بیرون شُدی
این یَقین و این عِیانْ هم در گُمان است ای پسر
مَرد کو از خود نرفتهست او نه مَرد است ای پسر
عشقْ کان از جانْ نباشد آفْسانهست ای پسر
سینه خود را هَدف کُن پیشِ تیرِ حُکْمِ او
هین که تیرِ حُکْمِ او اَنْدَر کَمان است ای پسر
سینهیی کَزْ زَخمِ تیرِ جَذبه او خَسته شُد
بر جَبین و چهره او صد نِشان است ای پسر
گَر رَوی بر آسْمانِ هفتمینْ اِدْریسْ وار
عشقِ جانانْ سَختْ نیکونَردبان است ای پسر
هر طَرَف که کاروانی نازْنازان میرَوَد
عشق را بِنْگَر که قبلهی کاروان است ای پسر
سایه اَفکندهست عشقش هَمچو دامی بر زمین
عشقِ چون صیّاد او بر آسْمان است ای پسر
عشق را از من مَپُرس از کَس مَپُرس از عشقْ پُرس
عشقْ در گفتنْ چو ابرِ دُرفَشان است ای پسر
تَرجمانیِّ من و صد چون مَنَش محتاج نیست
در حَقایقْ عشقْ خود را تَرجمان است ای پسر
عشقْ کارِ خُفتگان و نازُکانِ نَرم نیست
عشقْ کارِ پُردلانِ و پَهلَوان است ای پسر
هر کِه او مَر عاشقان و صادقان را بَنده شُد
خُسرو و شاهَنْشَه و صاحِب قِران است ای پسر
این جهانِ پُرفُسون از عشق تا نَفْریبَدَت
کین جهانِ بیوَفا از تو جهان است ای پسر
بیتهای این غَزَل گَر شُد دراز از وَصلها
پَرده دیگر شُد ولی معنی همان است ای پسر
هین دَهان بَربَند و خامُش کُن از این پس چون صَدَف
کین زبانَت در حَقیقتْ خَصْمِ جان است ای پسر
عقلْ بَندِ رَه روان و عاشقان است ای پسر
بَند بِشْکَن رَهْ عِیانْ اَنْدَر عِیان است ای پسر
عقلْ بَند و دلْ فَریب و تَنْ غُرور و جانْ حِجاب
راه ازین جُمله گِرانیها نَهان است ای پسر
بَند بِشْکَن رَهْ عِیانْ اَنْدَر عِیان است ای پسر
عقلْ بَند و دلْ فَریب و تَنْ غُرور و جانْ حِجاب
راه ازین جُمله گِرانیها نَهان است ای پسر
چون زِ عقل و جان و دل بَرخاستی بیرون شُدی
این یَقین و این عِیانْ هم در گُمان است ای پسر
مَرد کو از خود نرفتهست او نه مَرد است ای پسر
عشقْ کان از جانْ نباشد آفْسانهست ای پسر
سینه خود را هَدف کُن پیشِ تیرِ حُکْمِ او
هین که تیرِ حُکْمِ او اَنْدَر کَمان است ای پسر
سینهیی کَزْ زَخمِ تیرِ جَذبه او خَسته شُد
بر جَبین و چهره او صد نِشان است ای پسر
گَر رَوی بر آسْمانِ هفتمینْ اِدْریسْ وار
عشقِ جانانْ سَختْ نیکونَردبان است ای پسر
هر طَرَف که کاروانی نازْنازان میرَوَد
عشق را بِنْگَر که قبلهی کاروان است ای پسر
سایه اَفکندهست عشقش هَمچو دامی بر زمین
عشقِ چون صیّاد او بر آسْمان است ای پسر
عشق را از من مَپُرس از کَس مَپُرس از عشقْ پُرس
عشقْ در گفتنْ چو ابرِ دُرفَشان است ای پسر
تَرجمانیِّ من و صد چون مَنَش محتاج نیست
در حَقایقْ عشقْ خود را تَرجمان است ای پسر
عشقْ کارِ خُفتگان و نازُکانِ نَرم نیست
عشقْ کارِ پُردلانِ و پَهلَوان است ای پسر
هر کِه او مَر عاشقان و صادقان را بَنده شُد
خُسرو و شاهَنْشَه و صاحِب قِران است ای پسر
این جهانِ پُرفُسون از عشق تا نَفْریبَدَت
کین جهانِ بیوَفا از تو جهان است ای پسر
بیتهای این غَزَل گَر شُد دراز از وَصلها
پَرده دیگر شُد ولی معنی همان است ای پسر
هین دَهان بَربَند و خامُش کُن از این پس چون صَدَف
کین زبانَت در حَقیقتْ خَصْمِ جان است ای پسر
عقلْ بَندِ رَه روان و عاشقان است ای پسر
بَند بِشْکَن رَهْ عِیانْ اَنْدَر عِیان است ای پسر
عقلْ بَند و دلْ فَریب و تَنْ غُرور و جانْ حِجاب
راه ازین جُمله گِرانیها نَهان است ای پسر
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۶
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۰۸۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۰۸۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.