هوش مصنوعی:
این متن عرفانی و شاعرانه درباره عشق الهی و سیر و سلوک معنوی است. شاعر از عشق به عنوان دریایی با موجهای ناپیدا یاد میکند که گوهر آن اسرار است و سالک را به سوی معنا راهنمایی میکند. او از تجربههای روحانی خود سخن میگوید و اینکه چگونه عشق الهی او را متحول کرده و به او بینش جدیدی بخشیده است.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد. همچنین، استفاده از استعارهها و نمادهای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوانتر دشوار باشد.
غزل شمارهٔ ۱۰۹۶
گَر زِ سرِّ عشق او داری خَبَر
جان بدِه در عشق و در جانانْ نِگَر
عشقْ دریاییست و موجَش ناپدید
آبِ دریا آتش و موجَش گُهَر
گوهرش اَسْرار و هر سویی از او
سالِکی را سویِ مَعنی راه بَر
سَر کَشی از هر دو عالَم هَمچو موی
گَر سَرِ مویی از این یابی خَبَر
دوشْ مَستی خُفته بودم نیم شب
کاوفتاد آن ماه را بر ما گُذَر
دید رویِ زَردِ من در ماهْتاب
کرد رویِ زَردِ ما از اشکْ تَر
رَحمَش آمد شَربَتِ وَصلَم بِداد
یافت یک یک مویِ منْ جانی دِگَر
گَر چه مَست افتاده بودم از شراب
گشت یک یک مویْ بر منْ دیده وَر
در رُخِ آن آفتابِ هر دو کَوْن
مَستِ لایَعْقِل هَمیکردم نَظَر
جان بدِه در عشق و در جانانْ نِگَر
عشقْ دریاییست و موجَش ناپدید
آبِ دریا آتش و موجَش گُهَر
گوهرش اَسْرار و هر سویی از او
سالِکی را سویِ مَعنی راه بَر
سَر کَشی از هر دو عالَم هَمچو موی
گَر سَرِ مویی از این یابی خَبَر
دوشْ مَستی خُفته بودم نیم شب
کاوفتاد آن ماه را بر ما گُذَر
دید رویِ زَردِ من در ماهْتاب
کرد رویِ زَردِ ما از اشکْ تَر
رَحمَش آمد شَربَتِ وَصلَم بِداد
یافت یک یک مویِ منْ جانی دِگَر
گَر چه مَست افتاده بودم از شراب
گشت یک یک مویْ بر منْ دیده وَر
در رُخِ آن آفتابِ هر دو کَوْن
مَستِ لایَعْقِل هَمیکردم نَظَر
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۰۹۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۰۹۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.