هوش مصنوعی:
این متن به موضوع عشق و رهایی از قید و بندهای عقل و دل میپردازد. شاعر از مخاطب میخواهد که از محدودیتهای عقل و دل رها شود و به عشق حقیقی برسد. عشق به عنوان نیرویی قدرتمند و رهاییبخش توصیف میشود که میتواند انسان را به مقامات بالای معنوی برساند. همچنین، عشق به عنوان راهنمای کاروانها و نردبان صعود به آسمانها معرفی میشود. شاعر تأکید میکند که عشق نیاز به ترجمان ندارد و خودش گویای همه چیز است.
رده سنی:
16+
این متن حاوی مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربهی زندگی دارد. مفاهیمی مانند رهایی از قید و بندهای عقل و دل، عشق حقیقی و صعود به مقامات معنوی برای نوجوانان کمسنوسال ممکن است دشوار و نامفهوم باشد. بنابراین، این متن برای افراد بالای 16 سال که توانایی درک مفاهیم پیچیدهتر را دارند، مناسب است.
غزل شمارهٔ ۱۰۹۷
عقلْ بَندِ رَهروان است ای پسر
بَنْد بِشْکَن رَهْ عِیان است ای پسر
عقلْ بَند و دلْ فَریب و جانْ حِجاب
راه ازین هر سه نَهان است ای پسر
چون زِ عقل و جان و دلْ بَرخاستی
این یقین هم در گُمان است ای پسر
مَرد کو از خود نَرَفت او مَرد نیست
عشقِ بیدَرد آفْسانهست ای پسر
سینه خود را هَدَف کُن پیشِ دوست
هین که تیرش در کَمان است ای پسر
سینهیی کَزْ زَخمِ تیرَش خَسته شُد
در جَبینَش صد نشان است ای پسر
عشقْ کارِ نازُکانِ نَرم نیست
عشق کارِ پَهْلَوان است ای پسر
هر کِه او مَر عاشقان را بَنده شُد
خُسرو و صاحِبْ قِران است ای پسر
عشقْ را از کَس مَپُرس از عشقْ پُرس
عشقْ ابرِ دُرفَشان است ای پسر
تَرجُمانیِّ مَنَش مُحتاج نیست
عشقْ خود را تَرجُمان است ای پسر
گَر رَوی بر آسْمانِ هفتمین
عشقْ نیکونَردبان است ای پسر
هر کجا که کاروانی میرَوَد
عشقْ قبلهی کاروان است ای پسر
این جهان از عشقْ تا نَفْریبَدَت
کین جهان از تو جهان است ای پسر
هین دَهان بَربَند و خامُش چون صَدَف
کین زَبانَت خَصْمِ جان است ای پسر
شَمسِ تبریز آمد و جانْ شادمان
چون که با شَمسَش قِران است ای پسر
بَنْد بِشْکَن رَهْ عِیان است ای پسر
عقلْ بَند و دلْ فَریب و جانْ حِجاب
راه ازین هر سه نَهان است ای پسر
چون زِ عقل و جان و دلْ بَرخاستی
این یقین هم در گُمان است ای پسر
مَرد کو از خود نَرَفت او مَرد نیست
عشقِ بیدَرد آفْسانهست ای پسر
سینه خود را هَدَف کُن پیشِ دوست
هین که تیرش در کَمان است ای پسر
سینهیی کَزْ زَخمِ تیرَش خَسته شُد
در جَبینَش صد نشان است ای پسر
عشقْ کارِ نازُکانِ نَرم نیست
عشق کارِ پَهْلَوان است ای پسر
هر کِه او مَر عاشقان را بَنده شُد
خُسرو و صاحِبْ قِران است ای پسر
عشقْ را از کَس مَپُرس از عشقْ پُرس
عشقْ ابرِ دُرفَشان است ای پسر
تَرجُمانیِّ مَنَش مُحتاج نیست
عشقْ خود را تَرجُمان است ای پسر
گَر رَوی بر آسْمانِ هفتمین
عشقْ نیکونَردبان است ای پسر
هر کجا که کاروانی میرَوَد
عشقْ قبلهی کاروان است ای پسر
این جهان از عشقْ تا نَفْریبَدَت
کین جهان از تو جهان است ای پسر
هین دَهان بَربَند و خامُش چون صَدَف
کین زَبانَت خَصْمِ جان است ای پسر
شَمسِ تبریز آمد و جانْ شادمان
چون که با شَمسَش قِران است ای پسر
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۰۹۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۰۹۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.