هوش مصنوعی: شخصی در حالت مستی به نزد معشوق خود می‌رود و از او می‌خواهد که به حرف‌هایش گوش دهد. معشوق به او می‌گوید که گوش او در حلقه‌ای بسته شده است و از او می‌خواهد که مانند گوشواره به آن حلقه بپیوندد. شخص سعی می‌کند به حلقه دست بزند، اما معشوق او را از این کار منع می‌کند و به او می‌گوید که تنها در صورتی می‌تواند به این حلقه وارد شود که از صفا و پاکی بهره‌مند شود و مانند یک شاهوار شود. در پایان، شاعر از این که حلقه زرین معشوق با چرخ عیسی و حمار مقایسه شود، ابراز تعجب می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و مفاهیم عمیق نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

غزل شمارهٔ ۱۱۰۳

رفتم آن جا مَست و گفتم ای نِگار
چون مرا دیوانه کردی گوش دار

گفت بِنْگر گوشِ من در حَلقه‌‌یی‌ست
بَسته آن حَلْقه شو چون گوشوار

زود بُردم دستْ سویِ حَلْقه اش
دست بر من زد که دست از من بِدار

اَنْدرین حَلْقه تو آن گَهْ رَهْ بَری
کَزْ صَفا دُرّی شوی تو شاهوار

حَلْقه زَرّین من وان گَهْ شَبَهْ
کِی رَوَد بر چَرخْ عیسی با حِمار؟
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۱۰۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۱۰۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.