هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی، بیانگر وابستگی عمیق شاعر به معشوق یا خداوند است. او معشوق را جان و جهان خود می‌داند و احساس می‌کند بدون حضور معشوق، زندگی‌اش بی‌معناست. شاعر از جدایی می‌هراسد و وصال را آرزو می‌کند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

غزل شمارهٔ ۲۵

ای که در این خاکدان جان و جهانی مرا
چون بروم زین سرا باغ و جنانی مرا

جان مرا جان توئی لعل مرا کان توئی
در دل ویران توئی گنج نهانی مرا

آنکه بدل میدمد روح سخن هردمم
تا نزند یکنفس بی دمش آبی مرا

شب همه شب تابصبح همنفس من توئی
روز چو کاری کنم کار و دکانی مرا

تا که بمحفل درم با تو سخن میکنم
چونکه بخلوت روم مونس جانی مرا

یکنفس ازپیش تو گر بروم گم شوم
چون بتو آرم پناه امن و امانی مرا

گر تو برانی مراجان زفراقت دهم
جان بوصالت دهم گر تو بخوانی مرا

گه به وصالم کشی گه ز فراقم کشی
گاه چنینی مرا گاه چنانی مرا

فیض بتو رو کند رو چو بهرسو کند
نور تو عالم گرفت قبله از آنی مرا
وزن: مفتعلن فاعلن مفتعلن فاعلن (منسرح مطوی مکشوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.