هوش مصنوعی: این متن عرفانی و عاشقانه، بیانگر حالات روحی و عرفانی شاعر در وصف معشوق و جمال اوست. شاعر از مستی و بیخودی ناشی از عشق سخن می‌گوید و از تأثیرات عمیق این عشق بر روح و جان خود می‌نویسد. او از خورشید و نور معشوق و تأثیر آن بر وجودش سخن می‌گوید و آرزو می‌کند که از قید جسم و مادیات رها شود تا به حقیقت عشق برسد.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۱۱۲۰

مَستیم و بیخودیم و جَمالِ تو پَرده دَر
زین پس مَباش ماها در ابر و پَرده در

ما جمعِ عاشقانِ تو خوش قَدّ و قامَتیم
ما را صَلایِ فِتْنه و شور و هزار شَر

خورشید تافته‌ست زِ رویِ تو چاشْتگاه
در عشقِ قُرصِ رویِ تو رفتیم بامْ بَر

مَستی‌ست در سَر از میْ و این تابِ آفتاب
در سَر بِتافته‌ست پس از دست رفت سَر

ای مُطربِ هَوایِ دل عاشقانِ روح
بِنْواز لَحْنِ جان که تَنَنْ تَن لَطیف تَر

تا جان‌ها زِ خِرقِه تَن‌ها بُرون شود
تا بر سَرینِ خِرقه رَوَد جانِ باخَبَر

از جامِ صافِ بادهْ تو خاشاکِ جسم را
بَردار تا نَهیم به اِقْبالْ بَر به بَر

تا دیده‌ها گُذاره شود از حِجاب‌‌‌‌‌ها
تا وارَهَد زِ خانه و مان و زِ بام و دَر

سیمرغِ جان و مَفْخَرِ تبریزْ شَمسِ دین
بیند هزار روضه و یابَد هزار پَر
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۱۱۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۱۲۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.