هوش مصنوعی: این شعر به بیان دردها و رنج‌های درونی شاعر می‌پردازد که در جستجوی محرمی برای درددل و مرهمی برای زخم‌هایش است. شاعر از بی‌عدالتی‌ها و ناآگاهی مردم شکایت دارد و به دنبال راهی برای رهایی از غم و یافتن آرامش می‌گردد. همچنین، او از بی‌توجهی عشق به روابط خانوادگی و انسانی گلایه می‌کند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و اجتماعی موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مضامین مانند درد و رنج درونی نیاز به سطحی از بلوغ فکری برای درک و ارتباط برقرار کردن دارد.

غزل شمارهٔ ۱۰۵

راز در دل شده کره محرم کجاست
مردم فهمیده در عالم کجاست

در گلو بس قصه دل غصه شد
برنیارم زد نفس همدم کجاست

زخم این نامحرمانم دل بخست
محرمی کو در جهان مرهم کجاست

غم بخواهد کنند بنیاد مرا
راه آن معمورهٔ بی غم کجاست

در جهان کو صاحب فهم درست
تا بگوید چارهٔ این غم کجاست

در دو عالم یک سخن فهمم بسست
تا دلی خالی کنم آنهم کجاست

گشته ام بیگانه از خویش و تبار
عشق را پروای خال و عم کجاست

شد مخمر طینت آدم به غم
در بنی آدم دل خرم کجاست

نیش نوشی در جهان بی نیش غم
یک گل بیخار در عالم کجاست

فیض تا کی شکوه از ابنای دهر
ناله کم کن محرم این دم کجاست
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۰۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۰۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.