هوش مصنوعی: این متن بیانگر درد و رنج عشق نافرجام و دشواری‌های آن است. شاعر از دل‌گیری و مشکلات ناشی از عشق سخن می‌گوید و اشاره می‌کند که عشق بازی کار آسانی نیست و عاقلان راه آسودگی را برگزیده‌اند. همچنین، او از پریشانی و غم درونی خود می‌گوید که ناشی از شرایط روزگار است.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاطفی پیچیده و غم‌انگیز است که درک آن برای سنین پایین‌تر دشوار بوده و ممکن است برای آن‌ها نامناسب باشد. همچنین، استفاده از زبان شعر کلاسیک فارسی نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.

غزل شمارهٔ ۱۲۹

دگر آزار مادر دل گرفتست
دگر آسان ما مشکل گرفتست

مباد آن دست گردد رنجه دل را
غم جان نه غم قاتل گرفتست

دلم ناید که دست از جان بدارم
که در وی عشق او منزل گرفتست

کنم اظهار اگر شور محبت
خرد گوید ره باطل گرفتست

اگر پنهان کنم غم سینه گوید
که بر من کار را مشکل گرفتست

چه مشکل بوده کار عشق بازی
ره آسودگی عاقل گرفتست

پریشان گر بگوید فیض عجب نیست
ز وضع روزگار سر گرفتست
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۲۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۳۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.