هوش مصنوعی: شاعر در این متن از عشق و جنون ناشی از آن سخن می‌گوید. او احساس می‌کند که عشق به معشوق تمام وجودش را فرا گرفته و از زهد و تقوا دور شده است. همچنین، اشاره‌ای به می‌نوشی و رهایی از قید و بندهای مذهبی دارد و خود را شیدایی می‌داند که راه جدیدی در پیش گرفته است.
رده سنی: 16+ متن حاوی مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان زیر 16 سال قابل درک نباشد. همچنین، اشاره‌های غیرمستقیم به می‌نوشی و دوری از مسجد و منبر نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

غزل شمارهٔ ۱۳۱

دلم دیگر جنون از سرگرفته است
خیال شاهدی در بر گرفتست

زسوز آتش عشق نگاری
سراپای وجودم در گرفتست

زآه آتشینم در حذر باش
که دودش در همه کشور گرفتست

سوی میخانه ام راهی نمائید
که دل از مسجد و منبر گرفتست

اگر شیخم خبر پرسد بگوئید
که آن شیدا ره دیگر گرفتست

صلاح و زهد و تقوی و ورع سوخت
زسر تا پایم آتش درگرفتست

غلامت همت آنم که چون فیض
بیک پیمانه نرک سرگرفتست
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۳۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۳۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.