هوش مصنوعی: این متن عرفانی به ستایش عشق الهی و وحدت وجود می‌پردازد. شاعر بیان می‌کند که تنها درد جان، عشق به معشوق حقیقی (خدا) است و هر چه غیر از این عشق باشد، پوچ و بی‌ارزش است. او از وحدت خود با معشوق سخن می‌گوید و تأکید می‌کند که همه عزت و وجودش از اوست. متن مملو از استعاره‌های عرفانی مانند بوی خدا، نفس اهل دل و عشق به عنوان جوهره‌ی وجود است.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن برای مخاطبان کم‌سن‌وسال دشوار خواهد بود. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده و مفاهیم انتزاعی مانند وحدت وجود، مناسب مخاطبان با سطح درک بالاتر است.

غزل شمارهٔ ۱۴۵

در صدف جان دردی نیست به جز دوست دوست
آنکه دل از عشق او زنده بود اوست اوست

نغز درین نه طبق نیست به جز عشق حق
هر چه به جز عشق او نیست به جز پوست پوست

قدسهی قامتان زان چمن آراست راست
روی پری پیکران زان گل رو روست روست

عشق مرا پیشه شد در رک و در ریشه شد
نیست منی در میان من نه منم اوست اوست

مهر رخ دوست را سینه من جاست جاست
بر سرخاک رهش دیده من جوست جوست

چون رخ مه طلعتان جان من افروختند
چون کمر دلبران این تن من موست موست

اوست همه عز و نازما همه دل و نیاز
خواری ما بهر ما عزت ما زوست زوست

او همه احسان وجود ما همه جرم و جحود
اوست چنان ما چنین کس چکند خوست خوست

بوی خدا میوزد از نفس اهل دل
نیست سخن شعرفیض عطر از آن بوست بوست
وزن: مفتعلن فاعلن مفتعلن فاعلن (منسرح مطوی مکشوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۴۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۴۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.