هوش مصنوعی: این متن عرفانی به موضوع وحدت وجود و تفاوت بین ظاهر و باطن می‌پردازد. شاعر بیان می‌کند که همه چیز در عالم تجلی خداوند است و ظاهر اشیا تنها پوسته‌ای است که معنی حقیقی در پس آن نهفته است. عارفان به باطن و معنی توجه دارند، در حالی که جاهلان تنها به ظاهر می‌نگرند. شاعر خود را نه عارف کامل و نه جاهل می‌داند، بلکه به دنبال بهره‌ای از دریای معانی است. در نهایت، فیض الهی را در گلزار حقیقت می‌یابد و درمی‌یابد که این فیض نصیب هر کسی نمی‌شود.
رده سنی: 18+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن به بلوغ فکری و آشنایی با مبانی عرفان اسلامی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۱۴۶

نیست از ما غیر نامی اوست خود را دوست دوست
نیست ما را مائی اگر مائی هست اوست اوست

هر چه در عالم بود او راست مغز و پوستی
مغز او معلای او و صورت او پوست پوست

صورت ار چه شد هویدا لیک سرتا پا قفاست
معنی ار چه شد نهان لیکن سراسر روست روست

معنی هر چیز تسبیح خدا و حمد او
صورت او پرده او سر معنی اوست اوست

با زبان فطرت اصلی است تسبیح همه
نیست تکلیفی برایشان طبعشانرا خوست خوست

عارفانند اهل معنی مغز می بینند مغز
جاهلانند اهل صورت ناظران پوست پوست

من نیم از عارفان و نیستم از جاهلان
ازکف بحر معانی روزی من جوست جوست

چون ندارم ره بدریا کرده ام با جوی خوی
چون ندارم ره بمجلس مسکن من کوست کوست

فیض را دیدم بگلزار حقیقت در طواف
گفتمش دریافتی گفتا نصیب بوست بوست
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۴۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۴۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.