هوش مصنوعی: این شعر عرفانی از جستجوی معنوی و عشق به دوست (خدا) سخن می‌گوید. شاعر بیان می‌کند که بدون راهنمایی و جذبه‌ی الهی، رسیدن به مقصود ممکن نیست و تنها با تسلیم شدن در برابر اراده‌ی دوست می‌توان به او نزدیک شد. همچنین، تأکید بر ترک هوس‌های دنیوی و نوشیدن از جام عشق الهی دارد.
رده سنی: 16+ محتوا دارای مفاهیم عمیق عرفانی و نیاز به درک بالغانه از رابطه‌ی انسان با خداوند است. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر نامفهوم باشد.

غزل شمارهٔ ۱۵۱

سرکرده ایم پا بره جستجوی دوست
کو رهبری که راه نماید بکوی دوست

از بی نشان نشان ندهد غیر بی نشان
خود بی نشان شویم پی جستجوی دوست

با پای او مگر بسپاریم راه او
ورنه بخویشتن نتوان شد بکوی دوست

هر چند میرویم بجائی نمیرسیم
کو جذبه عنایتی از لطف خوی دوست

بوئی زکوی دوست گر آید بسوی ما
در یکنفس زخویش توان شد بسوی دوست

چل سال راه رفتی و در گام اولی
ای فیض هیچ شرم نداری زروی دوست

تا چند مست باشی تو از باده هوس
یکجرعه هم بنوش زجام و سبوی دوست
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۵۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۵۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.