هوش مصنوعی: شاعر در این متن به بیان آرزوهای خود می‌پردازد که عمدتاً حول محور عشق الهی، رهایی از تعلقات دنیوی، و رسیدن به سعادت اخروی است. او از عشق به معشوق، بندگی خدا، و دوری از وسوسه‌های نفسانی سخن می‌گوید و آرزوی وصال با حقیقت و رسیدن به حیات ابدی را دارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و مذهبی است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب‌تر است. همچنین، برخی از اصطلاحات و مفاهیم به‌کاررفته ممکن است برای کودکان قابل‌درک نباشد.

غزل شمارهٔ ۱۵۴

یک جرعه می زساغر جانانم آرزوست
سر مستئی زمیکنده جانم آرزوست

پائی زدم بدنبی و پائی به آخرت
نی این مرا فریبد و نه آنم آرزوست

از هر دو کون بی خبر و مست بندگی
آزادی زمالک و رضوانم آرزوست

افسرده شد دل از دم سرد هوای نفس
از جانب یمن دم رحمانم آرزوست

آب حیات هست نهان در دهان یار
بوس لبی و عمر فراوانم آرزوست

زان چشم غمزهٔ و زمژگان ستیزهٔ
تنگ شگر از آن لب و دندانم آرزوست

شیرین تبسمی که خرد جانم از خرد
مستی زجام لؤلؤ و مرجانم آرزوست

من جان بکف گرفته و او تیغ آبدار
سرتا کنم نثار به سامانم آرزوست

بنما ز زیر زلف سیه عارض چو مه
کز کفر توبه کردم و ایمانم آرزوست

لب نه مرا بلب که کشم آب زندگی
در عین نور چشمهٔ حیوانم آرزوست

از دست زاهدان تر و زاهدان خشک
صحرا و کوه و ناله و افغانم آرزوست

از دیده خون ببارم تا جان شود روان
چون فیض اجر خون شهیدانم آرزوست
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۵۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۵۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.