هوش مصنوعی:
این متن شعری است که از شادی و انتظار دیدار یار سخن میگوید. در آن، طبیعت و عناصر مختلف مانند دریا، کوه، و گلها به وجد و شادی میآیند و همه چیز در انتظار رسیدن معشوق است. شاعر از خرد و ساقی میخواهد که بادهای بنوشد و از شادی و سعادت بهرهمند شود. متن پر از تصاویر شاعرانه و احساسات عاشقانه است.
رده سنی:
16+
این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعارهها و تصاویر شاعرانه نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربهی ادبی دارد.
غزل شمارهٔ ۱۱۳۰
آید هر دَم رَسول از طَرَفِ شهرِ یار
با فَرَحِ وَصْلِ دوست با قَدَحِ شهریار
دست زَنانْ عقلِ کُل رَقص کُنانْ جُزو و کُل
سَجده کُنانْ سَرو و گُل بر طَرَفِ سَبزه زار
بَحْر از این دَم به جوش کوه ازین لَعْل پوش
نوحْ ازین در خُروش روحْ از این شَرمسار
ای خِرَدِ دوربین ساقیِ چون حورْ بین
باده مَنْصور بین جان و دلیْ بیقَرار
بِشْنو از چپّ و راست مُژده سعادت توراست
بَختْ صَفا در صَفاست تا تو بُوی اختیار
پَرده گَردون بِدَر نِعْمَتِ جَنَّت بِخور
آبْ بِزَن بر جِگَر حورْ بِکَش در کِنار
هر چه بر اَصْحابِ حالْ باشد اوَّل خیال
گردد آخِر وِصال چون که دَرآیَد نِگار
با فَرَحِ وَصْلِ دوست با قَدَحِ شهریار
دست زَنانْ عقلِ کُل رَقص کُنانْ جُزو و کُل
سَجده کُنانْ سَرو و گُل بر طَرَفِ سَبزه زار
بَحْر از این دَم به جوش کوه ازین لَعْل پوش
نوحْ ازین در خُروش روحْ از این شَرمسار
ای خِرَدِ دوربین ساقیِ چون حورْ بین
باده مَنْصور بین جان و دلیْ بیقَرار
بِشْنو از چپّ و راست مُژده سعادت توراست
بَختْ صَفا در صَفاست تا تو بُوی اختیار
پَرده گَردون بِدَر نِعْمَتِ جَنَّت بِخور
آبْ بِزَن بر جِگَر حورْ بِکَش در کِنار
هر چه بر اَصْحابِ حالْ باشد اوَّل خیال
گردد آخِر وِصال چون که دَرآیَد نِگار
وزن: مفتعلن فاعلن مفتعلن فاعلن (منسرح مطوی مکشوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۱۲۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۱۳۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.