۳۰۶ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۲۰۹

دلا فیض بر از لقای صباح
ببر عطر جان از هوای صباح

ترا هر چه مشکل شود تیره شب
بجو حل آن از هوای صباح

صباحست مشکل گشای جهان
صلاهر که دارد لقای صباح

صباح از شبت میگشاید گره
بدست آر مشکل گشای صباح

نخستین قدومش دمی با خود آی
سعادت ببر از خدای صباح

نهد پای چون صبح شب را بسر
سرآگهی نه بپای صباح

دهد روشنائی دل و دیده را
جمال خوش دلگشای صباح

چو خواهی دل تیره را روشنی
شبی زنده دار از برای صباح

اگر بر نسیمش نهی دل دمی
بری بوی جان از هوای صباح

بود ساعتی از بهشت برین
شب و روز بادا فدای صباح

کند روحرا تازه دریاب فیض
دم تازهٔ جان فزای صباح
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۰۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۱۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.