هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و عرفانی است که به بیان احساسات درونی، دل‌تنگی‌ها، و جست‌وجوی معنا در زندگی می‌پردازد. شاعر از عناصری مانند لب، زلف، قد، و طبیعت برای توصیف حالات عاشقانه و روحانی استفاده کرده است. همچنین، مفاهیمی مانند جدایی، وصل، وطن‌پرستی، و شناخت خود نیز در آن دیده می‌شود.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربهٔ زندگی نیاز دارد. همچنین، برخی از اصطلاحات و تشبیهات ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد.

غزل شمارهٔ ۲۲۶

کشد هر جنس جنس خود سخن گرد سخن گردد
دل از خود چون بتنک آید بگرد آن دهن گردد

چو گردم تشنهٔ معنی دلم ز آن لب سخن گوید
چو آب زندگی جویم در آن خط و ذقن گردد

می و مستی اگر خواهم ز چشمانش دهد ساغر
ز حال دل خبر گیرم در آن زلف و شکن گردد

که از ضد دل بضد آید که ضد گردد بضد پیدا
ز قد راستش پرسم بدور قد من گردد

اگر در انجمن باشم کشد دل جانب خلوت
چو در خلوت نشینم دل بگرد انجمن گردد

روم سوی چمن گر من ز آهم میشود صحرا
بصحرا گر روم صحرا ز اشک من چمن گردد

چنانم از پریشانی که گر خواهم بلب آرم
زبان از حرف جمعیت پریشان در دهن گردد

دلم گم کرده چیزی را نمیداند چه چیز است آن
اگر بوئی برد از خود بگرد خویشتن گردد

دلی کو در جهان گل نباشد وصل را قابل
بیاد صاحب منزل بر اطلال و دمن گردد

حجابش ما و من باشد چو بشناسد من و ما را
شناسد گر من و ما را بگرد ما و من گردد

بود حب وطن ز ایمان وطن جان را بود جانان
وطن را گر شناسد جان بقربان وطن گردد

ز یاران فیض میخواهد جوابی چون غزل گوید
دهن گرد سخن گردد سخن گرد دهن گردد
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۲۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۲۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.