هوش مصنوعی:
این متن شعری است که به بیان عشق دیوانهوار و ناتوانی از کنترل آن میپردازد. شاعر تأکید میکند که عشق واقعی با پند و نصیحت درمانپذیر نیست و جنون عاشقانه را نمیتوان پنهان کرد. همچنین، او به ناتوانی در برابر جذبههای معشوق و بیفایده بودن سخنان واعظان اشاره میکند.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن به بلوغ فکری و تجربهی زندگی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعارههای پیچیده و زبان شعری قدیمی ممکن است برای خوانندگان جوانتر دشوار باشد.
غزل شمارهٔ ۲۳۳
حاشا که مداوای من از پند توان کرد
دیوانه به افسانه خردمند توان کرد
شور از سر مجنون به نصیحت نشود کم
ای لیلیش افزون بشکر خند توان کرد
پنهان نتوان داشت جنون در دل عاشق
در سوخته آتش بچه سان بند توان کرد
واعظ سخن بیهده تا چند توان گفت
یا گوش به افسانه تو چند توان کرد
خود چشم ندارد که دهد توبه از آنروی
با چشم چسان گوش باین پند توان کرد
با موج محیط غمش آرام توان داشت
شوریده بصحرای جنون بند توان کرد
ای هم نفسان حال دل زار مپرسید
نوعی نشکسته است که پیوند توان کرد
از شهد سخنهای شکر بار تو ای فیض
عالم همه پرشکر و پرقند توان کرد
دیوانه به افسانه خردمند توان کرد
شور از سر مجنون به نصیحت نشود کم
ای لیلیش افزون بشکر خند توان کرد
پنهان نتوان داشت جنون در دل عاشق
در سوخته آتش بچه سان بند توان کرد
واعظ سخن بیهده تا چند توان گفت
یا گوش به افسانه تو چند توان کرد
خود چشم ندارد که دهد توبه از آنروی
با چشم چسان گوش باین پند توان کرد
با موج محیط غمش آرام توان داشت
شوریده بصحرای جنون بند توان کرد
ای هم نفسان حال دل زار مپرسید
نوعی نشکسته است که پیوند توان کرد
از شهد سخنهای شکر بار تو ای فیض
عالم همه پرشکر و پرقند توان کرد
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۳۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۳۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.