هوش مصنوعی: این شعر به موضوع عشق و رنج‌های ناشی از آن می‌پردازد. شاعر آرزو می‌کند که درد و غم دیگران بر جان او رقم بخورد و عشق را به‌عنوان مرهمی برای دل‌های شکسته توصیف می‌کند. او از سوختن در آتش عشق سخن می‌گوید و معتقد است کسی که در عشق می‌سوزد، رفتن به جهنم برایش ستم است. شاعر امیدوار است که در غم عشق، دلش ثابت‌قدم بماند و گلزار داغ‌های دلش را از روضهٔ ارم زیباتر می‌داند. در پایان، او اشاره می‌کند که کسی که در دلش عشق نباشد، حسرت و اندوه نصیبش می‌شود و اگر بخت یاری کند، در راه عشق به حق، پرچمدار خواهد بود.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عاشقانه و وجود مضامینی مانند رنج، غم، و امید نیاز به درک و بلوغ عاطفی دارد که معمولاً در نوجوانان و بزرگسالان دیده می‌شود. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده و زبان شعری کلاسیک ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد.

غزل شمارهٔ ۲۹۱

هر کجا داغ و درد و غم باشد
کاش بر جان من رقم باشد

نو بنو مرهمیست بر دل ریش
درد و داغی که دم بدم باشد

ز آتش عشقم ار بسوزد جان
یا شود شعله دل چو غم باشد

خام افسرده را چو باید پخت
آتش عشق مغتنم باشد

هرکه در عشق میتواند سوخت
بجهنم رود ستم باشد

دارم امید آنکه در غم عشق
دل من ثابت القدم باشد

وه که گلزار داغهای دلم
خوشتر از روضهٔ ارم باشد

هرکه در دل نباشدش عشقی
حاصلش حسرت و ندم باشد

فیض را بخت اگر کند یاری
در ره عشق حق علم باشد
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۹۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۹۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.