هوش مصنوعی: این متن به موضوع آفرینش جهان برای انسان و ارتباط عمیق انسان با هستی می‌پردازد. در آن، انسان به عنوان روح آفرینش توصیف شده و عشق، درد، درمان، و زیبایی‌های جهان با زبانی شاعرانه بیان می‌شوند. همچنین، مفاهیمی مانند بهشت، جهنم، و رابطه‌ی حسن و عشق مورد اشاره قرار گرفته‌اند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد. همچنین، برخی از اشارات به مفاهیم دینی و عرفانی نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

غزل شمارهٔ ۳۴۰

جهان را بهر انسان آفریدند
در ایشان سر پنهان آفریدند

بانسان میتوان دیدن جهان را
از آن در چشم انسان آفریدند

چو انسان بود روح آفرینش
ز روح‌الله در جان آفریدند

بیا جان در ره جانان فشانیم
که جانرا بهر جانان آفریدند

فرو ناید مگر بر در گه دوست
سرم را خوش بسامان آفریدند

دلم از درد بیدرمان سرشتند
ز دردش باز درمان آفریدند

دلم هر لحظهٔ یا حی سرآید
جهان را ز آب حیوان آفریدند

برای یک گل خودرو هزاران
هزاران در هزاران آفریدند

چو خوان آراستند از بهر عشاق
غذا از حسن خوبان آفریدند

نمکدان از دهان شکر ز لبها
می و ساغر ز چشمان آفریدند

نکویان را دل آسوده دادند
دل ما را پریشان آفریدند

دل عشاق را از شیشه کردند
دل خوبان ز سندان آفریدند

دل زهاد را از گل سرشتند
گل عشاق از جان آفریدند

بپاداش سجود اهل طاعت
بهشت و حور و غلمان آفریدند

جزای سر کشان از معدل قهر
جحیم و دود نیران آفریدند

از آن پیوست حسن و عشاق با هم
کز آن این و از این آن آفریدند

میان فیض و مقصودش ز هستی
بسی کوه و بیابان آفریدند
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۳۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۴۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.