هوش مصنوعی: متن بالا درباره اهمیت و تأثیر عشق در زندگی انسان صحبت می‌کند. عشق به عنوان عنصری حیاتی برای جان و دل توصیف شده است که بدون آن، زندگی بی‌معناست. همچنین، عشق به عنوان درمان دردها و داغ‌ها معرفی شده است، حتی اگر خود عشق درد بی‌درمان باشد. متن به نقش عشق در سامان‌دهی زندگی و ایجاد خانمان برای عاشقان نیز اشاره دارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن ممکن است برای افراد زیر 16 سال دشوار باشد. همچنین، برخی از مضامین مانند درد عشق و جنون عاشقانه نیاز به بلوغ فکری و عاطفی دارد.

غزل شمارهٔ ۳۷۱

سر چو بی عشقست ننک جان بود
دل که بی دردست نام آن بود

دل که در وی درد نبود کی دلست
جان چه سوزی نبودش کی جان بود

دل ندارد جان ندارد هیچ نیست
هر کسی که بیغم جانان بود

جان ندارد غیر آن کو روز و شب
آتش عشقیش اندر جان بود

دل ندارد غیر آنکو همچو من
داغ عشقی در دلش پنهان بود

دردها را عشق درمان میکند
گرچه درد عشق بیدرمان بود

داغها را عشق مرهم می‌نهد
زانکه داغ عشق مرهم‌دان بود

عشق باشد مرد را سامان و سر
خود اگرچه بیسر و سامان بود

عشق اگرچه خود ندارد خان و مان
عاشقانرا عشق خان و مان بود

آخر از عاشق جنون طاهر شود
دود آتش فیض چون پنهان بود
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۷۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۷۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.