هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی، توصیفی زیبا از تأثیر معشوق بر شاعر است. هر بیت نشان‌دهنده‌ی تازگی و حیاتی است که شاعر از حضور و صفات معشوق دریافت می‌کند، از لطافت بدنش تا حلاوت سخنانش، که همه باعث نشاط و تجدید حیات روحی و عاطفی شاعر می‌شوند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عاشقانه و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر نیاز به درک عمیق‌تری داشته باشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و اصطلاحات ادبی ممکن است برای سنین پایین‌تر چالش‌برانگیز باشد.

غزل شمارهٔ ۴۰۲

جان از لطافت بدنش تازه می‌شود
دل از حلاوت سخنش تازه می‌شود

هر دم حیات تازه از آن خط به دل رسد
گوئی که دم به دم چمنش تازه می‌شود

او میکند تبسم و من میروم ز خود
مستیم هر دم از دهنش تازه می‌شود

چون غنچه بیندم شکفد چون گل از نشاط
گوئی که دل ز حزن منش تازه می‌شود

تا بشکند دلم شکند زلف دم به دم
در دل جراحت از شکنش تازه می‌شود

گل گل شگفته میشود از روی نازکش
جائی چه بشنود سخنش تازه می‌شود

چون در خیال کس گذرد لطف آن ذقن
در دم طراوت ذقنش تازه می‌شود

یکبار هر که در رخ خوبش نظر فکند
یابد دلش روان و تنش تازه می‌شود

بگذار فیض حرف بتان از خدا بگو
جان از خدا و از سخنش تازه می‌شود
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۰۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۰۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.