هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عارفانه، بیانگر تسلیم و فداکاری شاعر در برابر معشوق است. او حاضر است هرگونه رنج و سختی را برای رضایت معشوق تحمل کند، حتی اگر به قیمت جانش تمام شود. شاعر از زلف پریشان، لطف فراوان و دیگر صفات معشوق سخن می‌گوید و اعلام می‌کند که حاضر است همه چیز خود را فدای او کند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عاشقانه و عارفانه، همراه با اشارات به فداکاری و رنج، ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از تصاویر شعر مانند 'خون عاشقان ریختن' ممکن است برای کودکان مناسب نباشد.

غزل شمارهٔ ۴۰۳

نهادم سر بفرمانش بکن گوهر چه میخواهد
سرم شد گوی چوگانش بکن گوهر چه میخواهد

کند گر هستیم ویران زند گر بر همم سامان
من و حسن بسامانش بکن گوهر چه میخواهد

اگر روزم سیه دارد و گر عمرم تبه دارد
من و زلف پریشانش بکن گوهر چه میخواهد

ز دست من چه میآید مگر مسکینی و زاری
زدم دستی بدامانش بکن گوهر چه میخواهد

دل و جانم اگر سوزد ز تاب آتش قهرش
من و لطف فراوانش بکن گوهر چه میخواهد

شنیدم گفت میخواهم سرش از تن جدا سازم
سر و تن هر دو قربانش بکن گوهر چه میخواهد

نباشد گر روا دردین که خون عاشقان ریزند
بلا گردان ایمانش بکن گوهر چه میخواهد

اگر دل میبرد از من و گر جان میکشد از تن
فدا هم این و هم آنش بکن گوهر چه میخواهد

ترا ای فیض کاری نیست با دردی کزاو آید
باو بگذار درمانش بکن گوهر چه میخواهد
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۰۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۰۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.