هوش مصنوعی: شاعر در این متن از رد زهد و ریاضت سخن می‌گوید و عشق و مستی را برتر می‌داند. او خود را وقف معشوق کرده و هرچه پیش آید را می‌پذیرد، حتی اگر به قیمت جانش تمام شود. شاعر عشق را شیرین‌تر از هرچیز می‌داند، حتی اگر از جانب دوستانش رنجی به او برسد.
رده سنی: 18+ محتوا شامل مفاهیم عرفانی پیچیده، اشاره به مستی و نوشیدن شراب (به صورت نمادین یا واقعی) و پذیرش مرگ در راه عشق است که برای درک کامل نیاز به بلوغ فکری دارد.

غزل شمارهٔ ۴۱۳

زاهدم گفت زهد می‌باید
از من این کارها نمی‌آید

جام می گیرم ار بکف گیرم
شاهدی گر کشم ببر شاید

زهد جز اهل عقل را نسزد
رند را جام باده می‌باید

من و مستی و عشق مه رویان
ناصحم بهر خویش می‌لاید

آنچه باید نمی‌توانم کرد
کنم از دستم آنچه می‌آید

داده‌ام خویش را بدست بتان
میکشم آنچه بر سرم آید

خویش را وقف شاهدان کردم
تا شهیدم کنند و جان پاید

گر کشندم بلطف می‌زیبد
ور کشندم بقهر می‌شاید

بر سر عاشقان خود این قوم
هر چه آرند شاید و باید

خوشتر از شهدو شکرست ای فیض
زهر کز دست دوستان آید
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۱۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۱۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.