هوش مصنوعی:
این متن به موضوع عیبجویی و پنهانکاری مردم در مورد عیوب یکدیگر میپردازد. شاعر بیان میکند که مردم عیوب جسمانی را در لباس پنهان میکنند، اما عیوب روحانی در سکوت آشکار میشود. فاسقان بیپرده عیوب یکدیگر را میگویند، اما صالحان عیوب اهل ایمان را در لباس پنهان میکنند. همچنین، اشاره میشود که برخی از مردم با حیله و فسون سعی در پوشاندن عیوب خود دارند. در نهایت، شاعر از ستارالعیوب یاد میکند که عیوب را میپوشاند، اما حسودان بهتان میبندند.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق اخلاقی و اجتماعی است که درک آن برای سنین پایینتر دشوار است. همچنین، برخی از عبارات نیاز به تفسیر و تأمل دارند که مناسب سنین نوجوانی و بزرگسالی است.
غزل شمارهٔ ۴۶۷
یکدیگر را عیب میجویند خلقان در لباس
ور نباشد عیب بشمارند خلقان در لباس
هر کسی عیبی که دارد میکند پنهان ز خلق
عیب جانرا در سکوت و عیب ابدان در لباس
عیبجویان از سکوت کس برون آرند عیب
وز لباسش هم برون آرند پنهان در لباس
تا بیکدیگر نشستند این گروه عیب جو
آن ازین بیپرده جوید عیب و این زان در لباس
فاسقان بیپرده میگویند عیب یکدگر
صالحان گویند عیب اهل ایمان در لباس
یوسفان از دست گرگان گر درون چه روند
پوستین یوسفان درند گرگان در لباس
آنکه را عاجز شوند از جستن عیب صریح
صد فسون آرند تا بندند بهتان در لباس
از هنر آنکس که عاری باشد او را چاره نیست
غیر آنکو عیب بندد بر نکویان در لباس
خیل دانایان که خوی حق در ایشان جای کرد
عیب معیوبان کنند از خلق پنهان در لباس
صدهزاران آفرین بر جان بینائی که او
خلق را بینند همه از عیب عریان در لباس
عیب فیض را کرد پنهان از خلق ستارالعیوب
از حسد لیکن برو بندند بهتان در لباس
خواستم تا من نگویم عیب اخوان چاره نیست
بر زبانم رفت عیب عیبجویان در لباس
ور نباشد عیب بشمارند خلقان در لباس
هر کسی عیبی که دارد میکند پنهان ز خلق
عیب جانرا در سکوت و عیب ابدان در لباس
عیبجویان از سکوت کس برون آرند عیب
وز لباسش هم برون آرند پنهان در لباس
تا بیکدیگر نشستند این گروه عیب جو
آن ازین بیپرده جوید عیب و این زان در لباس
فاسقان بیپرده میگویند عیب یکدگر
صالحان گویند عیب اهل ایمان در لباس
یوسفان از دست گرگان گر درون چه روند
پوستین یوسفان درند گرگان در لباس
آنکه را عاجز شوند از جستن عیب صریح
صد فسون آرند تا بندند بهتان در لباس
از هنر آنکس که عاری باشد او را چاره نیست
غیر آنکو عیب بندد بر نکویان در لباس
خیل دانایان که خوی حق در ایشان جای کرد
عیب معیوبان کنند از خلق پنهان در لباس
صدهزاران آفرین بر جان بینائی که او
خلق را بینند همه از عیب عریان در لباس
عیب فیض را کرد پنهان از خلق ستارالعیوب
از حسد لیکن برو بندند بهتان در لباس
خواستم تا من نگویم عیب اخوان چاره نیست
بر زبانم رفت عیب عیبجویان در لباس
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۶۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۶۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.