هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر از عشق و دلدادگی به معشوقی با چشمانی زیبا و مویی دلربا سخن میگوید. او از درد فراق و اشتیاق به وصال معشوق مینالد و بیان میکند که حتی خیال وصال نیز او را خرسند میکند. شاعر به قدری شیفتهی معشوق است که هر دو عالم را فدای یک موی او میکند.
رده سنی:
16+
متن شامل مفاهیم عاشقانهای است که درک آنها نیاز به بلوغ عاطفی دارد. همچنین، استفاده از اصطلاحات و استعارات ادبی ممکن است برای مخاطبان جوانتر دشوار باشد.
غزل شمارهٔ ۴۷۰
در دلم مهر ماهروئی بس
در سر از عشقهای و هوئی بس
آب چشم و هوای دل داری
آتش عشق و خاک کوئی بس
چون مرا نیست تاب بزم وصال
سر کوئی و جستجوئی بس
بخیال از وصال خرسندم
ز آب دنیا مرا سبوئی بس
زان دهان قانعم به دشنامی
یادم آرد بگفتگوئی بس
دست در گردنش نیارم کرد
زان رخ و زلف رنگ و بوئی بس
هر دو عالم فدای یک مویش
فیض را مویه و موئی بس
در سر از عشقهای و هوئی بس
آب چشم و هوای دل داری
آتش عشق و خاک کوئی بس
چون مرا نیست تاب بزم وصال
سر کوئی و جستجوئی بس
بخیال از وصال خرسندم
ز آب دنیا مرا سبوئی بس
زان دهان قانعم به دشنامی
یادم آرد بگفتگوئی بس
دست در گردنش نیارم کرد
زان رخ و زلف رنگ و بوئی بس
هر دو عالم فدای یک مویش
فیض را مویه و موئی بس
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۶۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۷۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.