هوش مصنوعی: شاعر در این متن از عشق و عرفان سخن می‌گوید و از ساقی می‌خواهد شرابی عرفانی به او بدهد که نه از انگور است و نه از خم، بلکه شرابی است که مردگان را از گور بیرون می‌کشد. او از عاشقان دورافتاده می‌گوید و از بهشت و حور و قصور یاد می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و شعری است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات کلاسیک دارد. همچنین، برخی مفاهیم مانند شراب عرفانی ممکن است برای سنین پایین‌تر قابل درک نباشد.

غزل شمارهٔ ۱۱۶۰

رویْ بِنْما به ما مَکُن مَسْتور
ای به هفت آسْمان چو مَهْ مَشْهور

ما یکی جَمعِ عاشقانْ زِ هَوَس
آمَدیم از سَفَر زِ راهی دور

ای کِه در عینِ جانِ خود داری
صد هزاران بهشت و حور و قُصور

سَر فُروکُن زِ بام و خوش بِنِگَر
جانِبِ جمعِ عاشقی رَنْجور

ساقیِ صوفیان شَرابی دِهْ
کان نه از خُم بود نه از انگور

زان شَرابی که بویِ جوشِشِ او
مُردگان را بُرون کَشَد از گور
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۱۵۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۱۶۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.