هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه و پراحساس، توصیف کننده عشق شدید و سوزان شاعر به معشوق است. او از آتش عشق خود میگوید که تمام وجودش را فرا گرفته و با تشبیهات زیبا مانند زلف سیاه معشوق به دود آتش، احساسات خود را بیان میکند.
رده سنی:
15+
این شعر حاوی مفاهیم عاشقانه عمیق و استفاده از استعارههای پیچیده است که درک آن برای مخاطبان زیر 15 سال ممکن است دشوار باشد. همچنین، برای درک کامل زیباییهای ادبی آن، نیاز به سطحی از بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات فارسی وجود دارد.
غزل شمارهٔ ۴۸۱
تا در رخت دید سیمای آتش
شد این دل من مأوای آتش
از عشق نامی من میشنیدم
کی دیده بودم در پای آتش
از رشک رویت وز رشک خویت
سوزد سراپا اجزای آتش
زلف سیاهت بر روی ماهت
مانند دودیست بالای آتش
تا در دل من جا کرد عشقت
جا کرد در سر سودای آتش
بر سینهام گوش بگذار و آنگه
تا نشنیده باشد غوغای آتش
در آتشت فیض در فیضت آتش
هم آتشش جا هم جای آتش
شد این دل من مأوای آتش
از عشق نامی من میشنیدم
کی دیده بودم در پای آتش
از رشک رویت وز رشک خویت
سوزد سراپا اجزای آتش
زلف سیاهت بر روی ماهت
مانند دودیست بالای آتش
تا در دل من جا کرد عشقت
جا کرد در سر سودای آتش
بر سینهام گوش بگذار و آنگه
تا نشنیده باشد غوغای آتش
در آتشت فیض در فیضت آتش
هم آتشش جا هم جای آتش
وزن: مستفعلن فع مستفعلن فع (متقارب مثمن اثلم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۸۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۸۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.