۳۱۴ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۴۸۲

در عشق دیدم غوغای آتش
زین پس ندادم پروای آتش

کو‌ آشنا شو با عشق آن کو
خواهد به بیند دریای آتش

در آتش عشق هر کس که سوزد
کی باشد او را پروای آتش

دوزخ ندارد بر عاشقان پای
کاین دست عشق است بالای آتش

در عالم عشق من هر دو دیدم
دریای آتش صحرای آتش

اندر سرم من بهر تماشا
بشنو در آنجا هیهای آتش

تا هر که آید جز دوست سوزد
شد این دل فیض مأوای آتش
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۸۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۸۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.