هوش مصنوعی: این شعر عرفانی بیانگر وابستگی کامل شاعر به معشوق الهی است. شاعر در هر حالتی (نشستن، برخاستن، سخن گفتن، سکوت) خود را متعلق به معشوق می‌داند و تمام اعمالش (عبادت، جهاد، روزه) را برای تقرب به او انجام می‌دهد. او از خود فانی شده و در معشوق باقی مانده است.
رده سنی: 16+ محتوا دارای مفاهیم عمیق عرفانی و مذهبی است که درک آن برای سنین پایین دشوار است. همچنین استفاده از اصطلاحات تخصصی عرفانی مانند 'فنا' و 'بقا' نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

غزل شمارهٔ ۵۴۷

چه بنشینم چه برخیزم قعودی لک قیامی لک
ترا ام نیستم خود را شخوصی لک مقامی لک

اگر گویم سخن با کس اگر خاموش بنشینم
بتو وزتست بهر تو سکوتی لک کلامی لک

شفا خواهم که تا باشم توانا بر عبودیت
بلا خواهم که جان بازم شفائی لک سقامی لک

ثیاب ز بهر آن پوشم شوم شایستهٔ طاعت
غذا از بهر آن نوشم لباسی لک قوامی لک

کنم از بهر آن طاعت که قربان رهت گردم
صلوتی لک زکوتی لک جهادی لک صیامی لک

اگر بیدار و هشیارم نظر بر روی تو دارم
و گر در خواب و در مستی فکری لک منامی لک

سرا پایم چو ملک تواست میخواهم ترا باشم
مرا از شرک خودبینی بجرا جعل تمامی لک

دوائی من ک دائی منک رجائی منک شغلی بک
سماعی منک و جدی فیک سکری فی کلامی لک

کشیدم جرعهٔ از بادهٔ عشقت ز خود رفتم
تیقنت دوامی بک و انی فی دوامی لک

بدنیا تا زیم عشق جمال تو بجان ورزم
کنم چون روی در جنت بود آنجا مقامی لک

وجود فیض شد در ذات تو مستهلک و فانی
فلست منه فی شیء تمامی لک تمامی لک

ز خود فانی بتو باقی بتو وز تو کنم مستی
شدی چون بنده را ساقی تکرر فی کلامی لک
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۴۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۴۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.