هوش مصنوعی: این متن بیانگر حالات عرفانی و عاشقانه‌ای است که در آن شاعر از مستی بی‌می و جام، عشق بی‌وصال و هجران، و سودازدگی کوی عشق سخن می‌گوید. او خود را سوخته‌ای بی‌سرانجام می‌داند که در خاک عشق گرفتار شده و از نغمه‌های بی‌صوت و سیر دو جهان بی‌گام می‌سراید. همچنین، اشاره‌ای به بی‌اعتنایی به ننگ و رسوایی در راه عشق دارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد. همچنین، برخی از اشارات مانند 'سودازدگی' و 'سوختگی' نیاز به سطحی از بلوغ فکری برای درک صحیح دارند.

غزل شمارهٔ ۵۷۴

ما مستانیم بی می و جام
خمها نوشیم بی لب و کام

بی نغمه و صوت می‌سرائیم
سیر دو جهان کنیم بی‌گام

پیوسته بگرد دوست گردیم
نی سرداریم و نی سرانجام

سودا زدگان کوی عشقیم
در ما نسرشته‌اند آرام

نی وصل بکام دل نه هجران
ما سوخته‌ایم و کار ما خام

صید عشقیم و هست در خاک
این چرخ که کشته بهر مادام

مارا روزی که می‌سرشتند
طشت مستی فتاد از بام

شیدای ترا چکار با ننگ
رسوای غمت چه میکند نام

در وصف نعال عاشقان فیض
صافی طبعیست دردی آشام
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۷۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۷۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.