هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از عشق و دلباختگی خود می‌گوید و بیان می‌کند که از همنشینی با عاقلان خسته شده است. او از سختی‌های راه عشق و رنج‌هایش سخن می‌گوید و اشاره می‌کند که عمرش به سرعت گذشته و اکنون در پیری به این راه قدم نهاده است. در ظاهر شاید مانند عاقلان به نظر برسد، اما در باطن شوخ و بازیگوش است. همچنین، او در نظر دوستانش گرامی و در چشم دشمنانش تهدیدآمیز است.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه، همچنین استفاده از استعاره‌ها و کنایه‌های پیچیده، درک این شعر را برای مخاطبان زیر 16 سال دشوار می‌سازد. علاوه بر این، برخی مضامین مانند پیری و مرگ ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال نامناسب باشد.

غزل شمارهٔ ۵۷۷

از بوی می عشق برنگ آمده‌ام
باز شه عشق را بچنگ آمده‌ام

کی باشد عاشقی دچارم گردد
از صحبت عاقالان بتنگ آمده‌ام

شد خسته بخار زهد اول قدمم
ره را همگی بپای لنگ آمده‌ام

مقصد بنگر ز سختی راه مپرس
در هر قدمی پای بسنگ آمده‌ام

عمرم به شتاب رفت هنگام شباب
پیرانه سر این ره به درنگ آمده‌ام

در صورت اگر بعاقلان می مانم
در معنی لیک شوخ و شنگ آمده‌ام

در سینهٔ دوستان سردوم چونفیض
در دیدهٔ دشمنان خدنگ آمده‌ام
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۷۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۷۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.