هوش مصنوعی: شاعر در این متن از رنج‌های درونی و کشمکش‌های روحی خود سخن می‌گوید. او از ناخوشی‌های خود و احساس بیگانگی با خویشتن می‌نالد، گناه و شهوت را عامل تاریکی دل خود می‌داند و از دوری از نور اسلام سخن می‌گوید. در نهایت، او به امید و ترس اشاره می‌کند که چهره‌اش را تحت تأثیر قرار داده‌اند.
رده سنی: 16+ متن حاوی مضامین عمیق عرفانی و روان‌شناختی است که درک آن برای مخاطبان زیر 16 سال ممکن است دشوار باشد. همچنین، اشاره به مفاهیمی مانند گناه، شهوت و کشمکش‌های درونی نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

غزل شمارهٔ ۵۷۸

از کش مکش خرد بتنگ آمده‌ام
وز نام پسندیده بننگ آمده‌ام

از بس که ز خویش ناخوشیها دیدم
با خویش چو بیگانه بجنگ آمده‌ام

تا دیو فکنده‌ دام افتاده بدام
تا نفس گشاده کف بچنگ آمده‌ام

یکذره نماند نور اسلام بدل
گوئی که بتازه از فرنگ آمده‌ام

شد روی دلم سیاه از زنگ گناه
از کشور روم سوی زنگ آمده‌ام

شهوت چو نماند در غضب افزودم
از خوک چرانی به پلنگ آمده‌ام

گر رنگ امید نیست بر چهرهٔفیض
از سیلی بیم سرخ رنگ آمده‌ام
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۷۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۷۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.