هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از عشق و مستی ناشی از آن سخن میگوید. او اعتراف میکند که سالهاست تحت تأثیر عشق است و تقوا و صلاح را به خاطر آن کنار گذاشته است. شاعر از پیمانشکنی خود در راه عشق میگوید و خود را دیوانهای میداند که از قید خرد رها شده است.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آنها به بلوغ فکری و تجربهی زندگی نیاز دارد. همچنین استفاده از استعارههایی مانند مستی و پیمانشکنی ممکن است برای مخاطبان جوانتر نامفهوم یا گمراهکننده باشد.
غزل شمارهٔ ۵۸۵
نه من امروز بدل نقش خیالت بستم
روزگاریست که از بادهٔ عشقت مستم
کردم آلوده بمی جامهٔ تقوی و صلاح
آه گر دامن پاک تو نگیرد دستم
نسبت قد تو با سرو صنوبر کردم
پیش چشم تو ز کوته نظریها بستم
بستم این عهد که پیمانه کشی ترک کنم
باز در عهد تو پیمان شکن آن بشکستم
محتسب بهر خدا هیچ مگو با خود باش
که من از روز ازل آنچه نمودم هستم
نه من امروز شدم عاشق و پیمانه پرست
از دم صبح ازل تا بقیامت مستم
فیض تا چند بزنجیر خرد باشد بند
شکر لله که دیوانه شدم وارستم
روزگاریست که از بادهٔ عشقت مستم
کردم آلوده بمی جامهٔ تقوی و صلاح
آه گر دامن پاک تو نگیرد دستم
نسبت قد تو با سرو صنوبر کردم
پیش چشم تو ز کوته نظریها بستم
بستم این عهد که پیمانه کشی ترک کنم
باز در عهد تو پیمان شکن آن بشکستم
محتسب بهر خدا هیچ مگو با خود باش
که من از روز ازل آنچه نمودم هستم
نه من امروز شدم عاشق و پیمانه پرست
از دم صبح ازل تا بقیامت مستم
فیض تا چند بزنجیر خرد باشد بند
شکر لله که دیوانه شدم وارستم
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۸۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۸۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.