هوش مصنوعی: این متن عاشقانه بیانگر دلبستگی عمیق شاعر به معشوق است. او از همه چیز جز معشوق بریده، تقوا و دانش را از دست داده و کاملاً تسلیم عشق شده است. شاعر از جفاهای معشوق نیز شکایت دارد اما همچنان دل به او بسته و مست عشق اوست.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عاشقانه و استفاده از استعاره‌های پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین برخی اشارات به مفاهیمی مانند از دست دادن تقوا و دانش نیاز به بلوغ فکری دارد.

غزل شمارهٔ ۵۸۴

من هماندم که با تو پیوستم
مهر از هرچه جز تو بگسستم

تا گشادم بکوی عشقت پای
رفت تقوی و دانش از دستم

بگسستم ز خویش و بیگانه
روز اول که با تو دل بستم

هیچ طرفی نبستم از عشقت
غیر ازین کو دو کون بگسستم

چونکه نتوانم از تو دل برداشت
بر جفای تو نیز دل بستم

ساغرم گر دهی و گر ندهی
که ز چشمان مست تو مستم

گفته بودی ز چیست خستگیش
خستگیهای چشم تو خستم

بسته تر شد ز پیچش زلفت
کو امید خلاص ازین شستم

فیض چون زلف تست کافر اگر
یکسر موی از غمت رستم
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۸۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۸۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.