هوش مصنوعی: شاعر در این متن از رهایی از قید و بندهای ریاکارانه و ظاهری مانند توبه، زهد و تقوا سخن می‌گوید و با افتخار اعلام می‌کند که به عشق و مستی روی آورده است. او از مسجد و محراب به سمت خرابات (محل عیاشی) رفته، تسبیح را رها کرده و زنار (نماد کفر) بسته است. شاعر با شکرگزاری از عشق، خود را از تمامی قیدهای قبلی آزاد می‌کند و به سوی دوست می‌شتابد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن برای نوجوانان زیر 16 سال ممکن است دشوار باشد. همچنین، اشاره به مفاهیمی مانند خرابات، می‌نوشی و رندی ممکن است برای سنین پایین مناسب نباشد.

غزل شمارهٔ ۵۸۶

در عهد تو ای توبه شکن عهد شکستم
احرام طواف حرم کوی تو بستم

آتش زدم آن خرقه پشمینه سالوس
بر سنگ زدم شیشه تقوی و شکستم

رندی و نظر بازی و شیدایی و مستی
چندین هنر استاد غمت داد بدستم

از مسجدو محراب شدم سوی خرابات
تسبیح بیفکندم و زنار به بستم

بفروختم آن زهد ریا را بمی لعل
اکنون بدر میکده ها باده بدستم

بودم به صلاح و ورع و زهد گرفتار
صد شکر که عشق آمد و زین جمله برستم

چون فیض بریدم ز همه خلق به یکبار
بر خواستم از خود به ره دوست نشستم
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۸۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۸۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.