هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر از عشق و مستی ناشی از دیدن معشوق و ویژگیهای او مانند لب و خندهاش سخن میگوید. او بیان میکند که سالهاست از عشق معشوق مست است و نه تنها از دیدار او، بلکه حتی از نام و نشانش نیز مستی میکند. شاعر تأکید میکند که حتی اگر معشوق به او توجه نکند، باز هم از نگاه و رفتار او مست خواهد بود.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مفاهیم عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای مخاطبان زیر 16 سال قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعارهها و اصطلاحات ادبی ممکن است برای سنین پایین پیچیده باشد.
غزل شمارهٔ ۵۸۷
از می لعل لب و نوش دهانت مستم
وز شکر خنده و تقریر و بیانت مستم
مستی من ز لب لعل تو امروزی نیست
سالها شد که ز صهبای لبانت مستم
نه همین مستیم از دیدن روی تو بود
بل زیاد تو و از نام و نشانت مستم
تو گرم روی نمائی و گرم ننمائی
کز پی عشق نهان در دل و جانت مستم
نگهی جانب من گر فکنی ور نکنی
که من از غمزهٔ خونریز نهانت مستم
گر ترا هست دهانی و میانی ور نیست
که من از ذکر دهان فکر میانت مستم
فیض هرگاه که از دوست سخن میگوئی
از می روح فزای سخنانت مستم
وز شکر خنده و تقریر و بیانت مستم
مستی من ز لب لعل تو امروزی نیست
سالها شد که ز صهبای لبانت مستم
نه همین مستیم از دیدن روی تو بود
بل زیاد تو و از نام و نشانت مستم
تو گرم روی نمائی و گرم ننمائی
کز پی عشق نهان در دل و جانت مستم
نگهی جانب من گر فکنی ور نکنی
که من از غمزهٔ خونریز نهانت مستم
گر ترا هست دهانی و میانی ور نیست
که من از ذکر دهان فکر میانت مستم
فیض هرگاه که از دوست سخن میگوئی
از می روح فزای سخنانت مستم
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۸۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۸۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.