هوش مصنوعی: شاعر در این متن به یادآوری دوران گذشته می‌پردازد که عشق و ارادت به معشوق یا خداوند در زندگی‌اش جریان داشته است. او از زمانی یاد می‌کند که عشق، معنویت و شادی همراه او بود و از مفاهیمی مانند عشق الهی، معنویت، و عشق زمینی سخن می‌گوید. همچنین، شاعر به مفاهیمی مانند جاودانگی، وصال و جدایی اشاره می‌کند و از حالات مختلف عاشقانه و روحانی خود سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی احساسی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده و مفاهیم فلسفی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۵۸۸

پیشتر ز افلاک شور عشق بر سر داشتم
پیشتر ز املاک تسبیح تو از بر داشتم

پیش از آن کز مشرق هستی برآید مهر و مه
بر کمر از شمشه مهر تو زیور داشتم

پیش ازاین ناهید در بزم تو مطرب بوده مه
پیش از این بهرام بهر دیو خنجر داشتم

کی ز کیوان بود و از برجیس و از بهرام نام
کز جوارت تخت و از قرب تو افسر داشتم

پیشتر از پیر تیر و خامهٔ تدبیر او
حرف مهرت می‌نوشتم کلک و دفتر داشتم

یاد ایامی که سوز عشق جانان ساز بود
از دل و از سینه در جان عود و مجمر داشتم

یاد ایامی که با او بودم و بی‌خویشتن
عیشها با یار خود در عالم زر داشتم

یاد ایامی که بوی حق ز هر سو میوزید
عقل و جان و هوش و دل زان بود معطر داشتم

گاه میدادم دل از کف گاه میبردم بفن
دلربا بودم گهی و گاه دلبر داشتم

گاه در آتش ز عشق و گاه در آب از حیا
عشرت ماهی و آئین سمندر داشتم

رسم بینائی و آئین توانائیم بود
در ازل آئینه و ملک سکندر داشتم

من ندانستم بغربت خواهم افتاد از وطن
بهر عیش جاودانی فکر دیگر داشتم

عشرتی میخواستم پیوسته بی‌آسیب هجر
در وصالش بی‌عنا عیشی مصور داشتم

شکر کز صبح ازل پیوسته تا شام ابد
خویشتن را در بقای او معمر داشتم

فیض میداند که مقصودم از این افسانه چیست
آشنا داند که من بی تن چه در سر داشتم
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۸۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۸۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.