هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه و عارفانه، حالات مختلف شاعر را در عشق و مستی توصیف میکند. او خود را دیوانهای میداند که پیوسته در گردش است، گاه در مستی عشق و گاه در هشیاری. شاعر از عشق زمینی و آسمانی سخن میگوید و خود را در میان تضادها و نوسانات روحی و عاطفی توصیف میکند.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، اشاره به مستی و حالات روحی پیچیده ممکن است نیاز به بلوغ فکری برای درک مناسب داشته باشد.
غزل شمارهٔ ۶۰۱
من دیوانه گرد هر پری رخسار میگردم
ببوی آن گل خود رو دین گلزار میگردم
جهانرا سربسر مست از می توحید میبینم
گهی کز بادهٔ غفلت دمی هشیار میگردم
طواف کعبه گر حاجی کند یکبار در عمری
من دیوانه هر ساعت بگرد یار میگردم
گهی از شوق روی او ره گلزار میپویم
بیاد نرگسش گه بر در خمار میگردم
گهی دیوانه گه مستم گهی بالا گهی پستم
گهی کاهل گهی چستم که ناهموار میگردم
مگو بامن حدیث عقل و دین واعظ که عمری شد
که در دیر مغان دیوانه با زّنار میگردم
زمانی رند او باشم زمانی عور و قلاشم
گهی بر ننگ میپویم گهی بر عار میگردم
بمیخانه گهی مستم ندانم پای از دستم
گهی بر صومعه با جب ّه و دستار میگردم
گهی درخیر و گه در شر گهی در نفع و گه در ضر
گهی بر نور میپویم گهی بر نار میگردم
گهی این سو گهی آن سو گهی هیهی گهی هوهو
نیم مجنون ولی در عشق مجنون وار میگردم
گهی خارم خلد در پای گه سر سوی سنگ آید
ز داغ لالهٔ سرمست در کهسار میگردم
جمال لم یزل میداردم بر مهر مه رویان
ز عشق دوست چون پروانه بر انوار میگردم
سراپا جملگی در دم نهان دارم رخ زردم
نمیداند کسی دردم که بیتیمار میگردم
ز علم رسمیم نگشود در در عشق کوشیدم
بمان ای فیض کو گه گه بر اسرار میگردم
ببوی آن گل خود رو دین گلزار میگردم
جهانرا سربسر مست از می توحید میبینم
گهی کز بادهٔ غفلت دمی هشیار میگردم
طواف کعبه گر حاجی کند یکبار در عمری
من دیوانه هر ساعت بگرد یار میگردم
گهی از شوق روی او ره گلزار میپویم
بیاد نرگسش گه بر در خمار میگردم
گهی دیوانه گه مستم گهی بالا گهی پستم
گهی کاهل گهی چستم که ناهموار میگردم
مگو بامن حدیث عقل و دین واعظ که عمری شد
که در دیر مغان دیوانه با زّنار میگردم
زمانی رند او باشم زمانی عور و قلاشم
گهی بر ننگ میپویم گهی بر عار میگردم
بمیخانه گهی مستم ندانم پای از دستم
گهی بر صومعه با جب ّه و دستار میگردم
گهی درخیر و گه در شر گهی در نفع و گه در ضر
گهی بر نور میپویم گهی بر نار میگردم
گهی این سو گهی آن سو گهی هیهی گهی هوهو
نیم مجنون ولی در عشق مجنون وار میگردم
گهی خارم خلد در پای گه سر سوی سنگ آید
ز داغ لالهٔ سرمست در کهسار میگردم
جمال لم یزل میداردم بر مهر مه رویان
ز عشق دوست چون پروانه بر انوار میگردم
سراپا جملگی در دم نهان دارم رخ زردم
نمیداند کسی دردم که بیتیمار میگردم
ز علم رسمیم نگشود در در عشق کوشیدم
بمان ای فیض کو گه گه بر اسرار میگردم
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۴
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۰۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۰۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.