هوش مصنوعی: این متن شعری است که در آن شاعر از عشق و عاشقی، وفاداری، و ارزش‌های اخلاقی مانند ایثار و بخشش سخن می‌گوید. او از سگ اصحاب کهف به عنوان نماد وفاداری یاد می‌کند و به مقایسه‌هایی بین عشق و خرد می‌پردازد. همچنین، شاعر از جنون عشق و تأثیر آن بر روح و روان انسان صحبت می‌کند و به مفاهیمی مانند شراب، مستی، و بخشش اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد تا به درستی درک شود.

غزل شمارهٔ ۱۱۷۴

مرا می‌گفت دوش آن یارِ عَیّار
سگِ عاشقْ بِهْ از شیرانِ هُشیار

جهان پُر شُد مَگَر گوشَت گرفته‌‌‌ست؟
سگِ اَصْحابِ کَهْف و صاحِبِ غار

قَرینِ شاه باشد آن سگی کو
برایِ شاه جویَد کَبْک و کفتار

خُصوصاً آن سگی کو را به هِمَّت
نباشد صیدِ او جُز شاهِ مُخْتار

بِبوسَد خاکِ پایَش شیرِ گَردون
بِدان لب که نَیالایَد به مُردار

دَمی می‌خور دَمی می‌گو به نوبَت
مَدِه خود را به گفت و گو به یک بار

نه آن مُطرب که در مَجْلِس نِشینَد
گَهی نوشَد گَهی کوشَد به مِزْمار؟

مَلولانْ باز جُنبیدن گرفتند
هَمی جنگند و می‌لَنْگند ناچار

بِجُنبان گوشه زَنجیرِ خود را
رَگِ دیوانگیشان را بِیَفْشار

مَلولِ جُمله عالَم تازه گردد
چو خندان اَنْدَرآید یارِ‌ بی‌یار

اَلِفْتُ السُّکْرَ اَدْرِکْنی بِاِسْکار
اَیا جاری اَیا جاری اَیا جار

وَ لا تَسْقِ بِکاساتٍ صِغارٍ
فَهذا یَوْمُ اِحْسانٍ وَ ایثار

وَ قاتِلْ فی سَبیلِ الْجُودِ بُخْلًا
لِیَبْقی مِنْکَ مِنْهاجٌ وَ آثار

فَقُلْ اِنّا صَبَبْنَا الْماءَ صَبًّا
وَ نَحْنُ الْماءُ لا ماءٌ وَ لا نار

وَ سیمائی شَهیدٌ لی بِاَنّی
قَضَیْتُ عِنْدَهُم فِی الْعِشْقِ اَوْطار

وَ طیبُوا وَ اسْکَروُا قَوْمِی فَاِنّی
کَریمٌ فِی کُروْم الْعَصْرِ عَصّار

جُنُونٌ فی جُنُونٍ فی جُنُونٍ
تُخَفِّفْ عَنْکَ اَثْقالًا وَ اَوْزار
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۱۷۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۱۷۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.