هوش مصنوعی: شاعر در این متن از ناتوانی در کنترل دل و مشکلات ناشی از آن می‌گوید. او از اسارت دل در چنگال تقدیر، تضاد بین جنون و خرد، نقص و کمال انسان‌ها، و مبارزه با نفس و دشمنان درونی سخن می‌گوید. همچنین، او از گرفتاری در رسوم بی‌معنای مردم و حس عقب‌ماندگی از آزادگان شکایت دارد و در نهایت، از دشواری‌های سلوک در راه عشق الهی می‌نالد.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند مبارزه با نفس و دشواری‌های سلوک ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین و نامفهوم باشد.

غزل شمارهٔ ۶۴۵

فرمان نمیبرد این دل چه‌سان کنم
کارم ز دست دل شده مشکل چسان کنم

دست قضا بسلسلها بسته خواهشش
با این دل اسیر سلاسل چه‌سان کنم

روز ازل جنون و خرد بخش کرده‌اند
مجنون بسعی بیهده عاقل چه‌سان کنم

نقص و کمال جمله خلایق نوشته‌اند
آنرا که ناقص آمده کامل چه‌سان کنم

با نفس خویش چون نتوانم بر آمدن
با خیل دیو راکب و راجل چه‌سان کنم

دل ده مرا نخست و دلیری نظاره کن
با دشمن درون من بیدل چه‌سان کنم

کارم گره گره شده چون زلف دلبران
یارب علاج عقدهٔ مشگل چه‌سان کنم

افتاده‌ام بدست هجوم رسوم خلق
ضبط رسوم مردم جاهل چه‌سان کنم

آزادگان چست بمنزل رسیده‌اند
با ننگ واپسی من کاهل چه‌سان کنم

فیض و دلش بهم چو نسازند در سلوک
در راه دوست قطع مراحل چسان کنم
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۴۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۴۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.