هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه و عارفانه، حالات و احساسات شاعر را در مواجهه با معشوق توصیف میکند. شاعر از دیدن جمال یار، یاد کردن از او، نزدیکی به معشوق، و حتی رنجهای عشق سخن میگوید. هر بیت بیانگر حالتی متفاوت از عشق و شیفتگی است که شاعر را به کلی دگرگون میکند.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عاشقانه و عارفانه عمیق است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از تصاویر و مفاهیم مانند 'تیغ کشیدن' یا 'دیگ جفا' ممکن است برای کودکان نامناسب باشد.
غزل شمارهٔ ۶۶۰
بینم چو جمال یار مدهوش شوم
یادش چو کنم ز خود فراموش شوم
چون روی نماید همگی چشم شوم
چون در سخن آید همه تن گوش شوم
از دور آید برش سراسیمه دوم
نزدیک من آید همه آغوش شوم
آید بکنارم ز میان بر خیزم
گیرد ببرم چو تنگ از هوش شوم
لب بر لب من نهد شوم مست و خراب
گر بوسه دهد ز ذوق بیهوش شوم
ساغر دهدم شوم ز سر تا پا لب
گوید چو بنوش جملگی نوش شوم
آشفته کند زلف و گشاید گیسو
سر مست و خراب و واله از بوش شوم
خواهد دل و جان شوم سراپا دل و جان
خدمت خواهد همه تن و توش شوم
بهر طوفش شوم سراپا گردان
یاری اگرش بود همه روش شوم
گیسو چو کمند و زلف چون دام کند
صید زلف و اسیر گیسوش شوم
گوید چو بیا شوم ز سر تا پا سر
غلطان غلطان چو گوی واسوش شوم
گر تیغ کشد شوم سراسر گردن
تا کشته شوم خاک سر کوش شوم
تیر اندازد شوم سراپای هدف
وانگه قربان دست و بازوش شوم
چوگان چو بدست گیرد و تازد رخش
در عرصه میدان شوم و گوش شوم
در دیگ جفا و محنتم گر بپزد
از سر تا پای جملگی جوش شوم
گر لعل شکر بار بگفتار آرد
چون فیض شکر کشم و خاموش شوم
یادش چو کنم ز خود فراموش شوم
چون روی نماید همگی چشم شوم
چون در سخن آید همه تن گوش شوم
از دور آید برش سراسیمه دوم
نزدیک من آید همه آغوش شوم
آید بکنارم ز میان بر خیزم
گیرد ببرم چو تنگ از هوش شوم
لب بر لب من نهد شوم مست و خراب
گر بوسه دهد ز ذوق بیهوش شوم
ساغر دهدم شوم ز سر تا پا لب
گوید چو بنوش جملگی نوش شوم
آشفته کند زلف و گشاید گیسو
سر مست و خراب و واله از بوش شوم
خواهد دل و جان شوم سراپا دل و جان
خدمت خواهد همه تن و توش شوم
بهر طوفش شوم سراپا گردان
یاری اگرش بود همه روش شوم
گیسو چو کمند و زلف چون دام کند
صید زلف و اسیر گیسوش شوم
گوید چو بیا شوم ز سر تا پا سر
غلطان غلطان چو گوی واسوش شوم
گر تیغ کشد شوم سراسر گردن
تا کشته شوم خاک سر کوش شوم
تیر اندازد شوم سراپای هدف
وانگه قربان دست و بازوش شوم
چوگان چو بدست گیرد و تازد رخش
در عرصه میدان شوم و گوش شوم
در دیگ جفا و محنتم گر بپزد
از سر تا پای جملگی جوش شوم
گر لعل شکر بار بگفتار آرد
چون فیض شکر کشم و خاموش شوم
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۶
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۵۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۶۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.